دیکشنری تخصصی | معادل انگلیسی خراب کننده | ترجمه البرز
خراب کننده : devastative. دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها

خراب کننده : devastative. دیکشنری تخصصی البرز مجموعه ای کامل از لغات و اصطلاحات تخصصی همه رشته ها
جستوجوی «ویرانگر» در لغتنامههای دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.
خراب کننده : زآباد کشیده جان به ویران ویران کن ویران قیه [ ق َ ی َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه
۱. ویرانگر. مصیبت بار ۲. ویران. خرابه. مخروبه ۳. ( هزینه ) کمر شکن. ورشکست کننده مثال: They will say, this is, then, a ruinous return. آنها خواهند گفت پس این بازگشتی ویرانگر و مصیبت بار است.
نفلهکن/اراذل/خرابکار/خراب کننده/منهدم کننده های سئول کره Seoul Busters (강력하진 않지만 매력적인 강력반)
نکته:به گمان من بهترین پیشوند در زبانِ پارسی برایِ " ازمیان بردن، خراب کردن، ویران کردن" ، بکارگیریِ پیشوندِ " وی/گُ" می باشد. این را به روشنی می توان در زبانهایِ اوستایی و پارسیِ میانه دید.
کامیون های یدک کش و خراب کننده دو نوع وسیله نقلیه هستند که معمولاً در حمل و نقل و بازیابی وسایل نقلیه معلول استفاده می شوند.
ترجمه و معنی انگلیسی کلمه و یا عبارت یا اصطلاح فارسی "خراب کننده" عبارت است از spoiling, devastative, ruinous, withering.
معنی خراب به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
خراب شده، لوس، ضایع، بد، مضر، زشت، نامساعد، ویرانگر، خانمان برانداز، ویران، خراب کننده، متروک، حزین، بی جمعیت، پوسیده، زنگ زده، چروک، روبفساد، بیمار، مریض، سوء، ناخوش، فاسد الاخلاق، بی ...
خنک کننده موتور در خودروی شما قطعا خراب می شود و باید هر 30000 مایل یا بیشتر تعویض شود، مایع قدیمی تر می تواند با قطعات فلزی سیستم خنک کننده شما آلوده شود یا باعث تجمع اسید در رادیاتور شود.